با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Submarine

ˈˈsʌb.məˌrin ˈsʌb.məˌriːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    submarines

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable
زیردریایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- an atomic submarine
- زیردریایی اتمی
- The submarine crew embarked on a covert mission to gather intelligence.
- خدمه‌ی زیردریایی ماموریتی مخفیانه برای جمع‌آوری اطلاعات را آغاز کرد.
- The submarine's hull was painted a sleek shade of gray.
- بدنه‌ی زیردریایی با رنگ خاکستری براق رنگ‌آمیزی شده بود.
- The submarine hatch opened, revealing the underwater world below.
- دریچه‌ی زیردریایی باز شد و دنیای زیر آب را آشکار کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد submarine

  1. noun sub
    Synonyms: nuclear submarine, submersible, U-boat, underwater craft, underwater robot
  2. noun sandwich
    Synonyms: grinder, hero, hoagie, sub, torpedo

ارجاع به لغت submarine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «submarine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/submarine

لغات نزدیک submarine

پیشنهاد بهبود معانی