امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brook

brʊk brʊk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
جوی، جو، تحمل کردن‌، زیرباررفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- the cool waters of a mountain brook
- آبهای سرد جویبار کوهستانی
- I will brook no interference.
- هیچ‌گونه مداخله‌ای را تحمل نخواهم کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brook

  1. noun stream of water
    Synonyms:
    river stream creek run watercourse branch brook rivulet streamlet beck rill runnel burn rindle
  1. verb endure, accept
    Synonyms:
    accept allow tolerate bear stand take endure suffer support withstand put up with stomach abide countenance live with go swallow hear of be big hang in there hang in sit tight

ارجاع به لغت brook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brook

لغات نزدیک brook

پیشنهاد بهبود معانی