Beck

bek bek bek
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
اشاره، تکان سر یا دست، تعظیم کردن، با سر تصدیق کردن یا حالی کردن چیزی، سر تکان دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She is at the beck and call of her husband.
- او هرچه شوهرش دستور بدهد، بی‌چون و چرا انجام می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beck

  1. noun
    Synonyms: brooklet, midchannel, midstream, millstream, preconization, sike

Idioms

ارجاع به لغت beck

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beck

لغات نزدیک beck

پیشنهاد بهبود معانی