گذشتهی ساده:
twiggedشکل سوم:
twiggedوجه وصفی حال:
twiggingشکل جمع:
twigsشاخهی کوچک، ترکه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
A bird built its nest using small twigs and grass.
پرندهای، آشیانهاش را با ترکهها و علفها ساخت.
The twigs crackled in the fire as the flames grew.
وقتی شعلهها بلندتر میشدند، شاخههای نازک در آتش جرقه میزدند.
انگلیسی بریتانیایی فهمیدن، متوجه شدن، پی بردن (ناگهانی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Suddenly, I twigged that I was in the wrong room.
ناگهان متوجه شدم که در اتاق اشتباهی هستم.
It took me a while to twig that she was joking.
کمی طول کشید تا متوجه شوم که شوخی میکرد.
شکل جمع twig در زبان انگلیسی twigs است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «twig» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/twig