Ken

    ken ken
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adverb
    نظر، بینش، بصیرت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - It is beyond my ken.
    - از درک من خارج است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ken

    1. noun perception
      Synonyms:
      understanding knowledge awareness sense idea impression comprehension concept notion vision insight judgment recognition attention consciousness apprehension grasp sight picture light attitude acumen realizing cognizance apprehending

    ارجاع به لغت ken

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ken

    لغات نزدیک ken

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه