آخرین به‌روزرسانی:

Impale

ɪmˈpeɪl ɪmˈpeɪl

گذشته‌ی ساده:

impaled

شکل سوم:

impaled

سوم‌شخص مفرد:

impales

وجه وصفی حال:

impaling

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: empale

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

سوراخ کردن (با میخ و نیزه و غیره)، زدن (به چنگال و میخ و شاخه و غیره)، به چنگال زدن، به میخ زدن، به سیخ کشیدن، به سیخ زدن، به چهار میخ کشیدن، به صلابه کشیدن

The hunter impaled the deer after a successful hunt.

شکارچی پس از یک شکار موفقیت‌آمیز، گوزن را به میخ زد.

The soldier was empaled on the enemy's bayonet.

سرباز بر سرنیزه‌ی دشمن زده شد.

verb - transitive

گرفتار کردن، بیچاره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I was impaled by her glance.

نگاهش مرا گرفتار کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impale

  1. verb stab
    Synonyms:
    pierce stick puncture prick punch spear transfix skewer run through lance spike perforate skiver

سوال‌های رایج impale

گذشته‌ی ساده impale چی میشه؟

گذشته‌ی ساده impale در زبان انگلیسی impaled است.

شکل سوم impale چی میشه؟

شکل سوم impale در زبان انگلیسی impaled است.

وجه وصفی حال impale چی میشه؟

وجه وصفی حال impale در زبان انگلیسی impaling است.

سوم‌شخص مفرد impale چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد impale در زبان انگلیسی impales است.

ارجاع به لغت impale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impale

لغات نزدیک impale

پیشنهاد بهبود معانی