Cling

klɪŋ klɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    clung
  • شکل سوم:

    clung
  • سوم‌شخص مفرد:

    clings
  • وجه وصفی حال:

    clinging

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb C2
صدای جرنگ (مثل صدای افتادن پول خرد)، چسبیدن، پیوستن، وفادار بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Her wet dress clung to her weak body.
- پیراهن خیس او به بدن نحیفش چسبیده بود.
- A morning glory had clung to a tree and was choking it.
- نیلوفر محکم به درخت آویخته بود و داشت آن را خفه می‌کرد.
- Even though he is thirty years old, he is still clinging to his parents.
- با آنکه سی سال دارد هنوز به والدینش چسبیده است.
- She still clings to the idea that her husband will finally make up with her.
- او هنوز بر این باور است که شوهرش بالأخره با او آشتی خواهد کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cling

  1. verb attach to
    Synonyms:
    stick fasten attach hold fast adhere cling to grasp grip embrace squeeze clutch hang onto cherish cleave to cohere be true to hang in stay put endure last linger stick like glue continue freeze to
    Antonyms:
    detach unfasten let go

ارجاع به لغت cling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cling

لغات نزدیک cling

پیشنهاد بهبود معانی