با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Thoroughbred

    ˈθʌroʊ- / / ˈθʌrə- ˈθʌrəbred
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان از hotblood به‌ جای thoroughbred استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adjective
    اصیل، خوش‌جنس، باتجربه، کاردیده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - a thoroughbred horse
    - اسب اصیل
    - a thoroughbred sailor
    - ملوان کار‌کشته
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد thoroughbred

    1. adjective pure, unmixed
      Synonyms: blood, full-blooded, graded, papered, pedigree, pedigreed, pure-blooded, purebred
      Antonyms: half-breed, impure, mixed

    ارجاع به لغت thoroughbred

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «thoroughbred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thoroughbred

    لغات نزدیک thoroughbred

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی