Understood

American: ˌəndərˈstʊd ˌʌndəˈstʊd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    understand
  • شکل سوم:

    understood
  • سوم‌شخص مفرد:

    understands
  • وجه وصفی حال:

    understanding

معنی‌ها

adjective adverb
مقدر، بدیهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
adjective adverb
زمان گذشته ساده فعل Understand
adjective adverb
قسمت سوم فعل Understand
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد understood

  1. adjective assumed, implicit
    Synonyms: accepted, appreciated, axiomatic, down pat, implied, inferential, inferred, known, on to, pat, presumed, roger, tacit, taken for granted, undeclared, unexpressed, unsaid, unspoken, unstated, wise to, wordless
    Antonyms: explained, explicit, spoken, written

ارجاع به لغت understood

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «understood» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/understood

لغات نزدیک understood

پیشنهاد بهبود معانی