آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

On To

ˈɒn tu ˈɒn tə

معنی on to | جمله با on to

slang

آگاه بودن، خبردار بودن، بو بردن، پی بردن، متوجه شدن، دست کسی را خواندن، فهمیدن (نقشه یا نیت کسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

We have to be careful. If he gets on to us, the whole plan will fail.

باید مراقب باشیم. اگه متوجه بشه، کل نقشه خراب می‌شه.

Are you on to what he's really trying to do?

فهمیدی واقعاً دنبال چیه؟

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They thought they could trick me, but I was already on to them.

فکر می‌کردند می‌تونن منو گول بزنن، اما من از قبل دستشون رو خونده بودم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت on to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/on-to

لغات نزدیک on to

پیشنهاد بهبود معانی