Tacit

ˈtæsɪt ˈtæsɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
ضمنی، ضمناً، مفهوم، مقدر، خاموش، به‌آرامی و سکوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- tacit approval
- توافق ضمنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tacit

  1. adjective taken for granted; not said aloud
    Synonyms:
    implied understood assumed implicit unspoken unsaid suggested silent hinted at inferred stated indirect unexpressed intimated alluded to unvoiced wordless inarticulate allusive
    Antonyms:
    explicit express

ارجاع به لغت tacit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tacit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tacit

لغات نزدیک tacit

پیشنهاد بهبود معانی