با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Kidnapped

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    kidnaps
  • وجه وصفی حال:

    kidnapping

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    ربوده‌شده، (شخص) دزدیده‌شده
    • - No one knows where the kidnapped woman is being held.
    • - هیچ‌کس اطلاع ندارد که زن ربوده‌شده کجا نگهداری می‌شود.
    • - They ransomed the kidnapped child with 10,000 dollars.
    • - آن‌ها کودکِ دزدیده‌شده را با ۱۰ هزار دلار آزاد کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد kidnapped

  1. adjective abducted
    Synonyms: held for ransom, taken hostage, seized, captured, shanghaied, snatched
    Antonyms: free, rescued, released

ارجاع به لغت kidnapped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kidnapped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kidnapped

لغات نزدیک kidnapped

پیشنهاد بهبود معانی