آخرین به‌روزرسانی:

Fetched

سوم‌شخص مفرد:

fetches

وجه وصفی حال:

fetching

معنی

adjective B1

فروشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fetched

  1. verb be sold for a certain price
    Synonyms:
    delivered brought conveyed attracted achieved obtained realized elicited retrieved gotten swept inhaled tricked ghosted
    Antonyms:
    freed
  1. verb to cause to come along with oneself
    Synonyms:
    brought carried taken conveyed transported borne summoned elicited

سوال‌های رایج fetched

وجه وصفی حال fetched چی میشه؟

وجه وصفی حال fetched در زبان انگلیسی fetching است.

سوم‌شخص مفرد fetched چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد fetched در زبان انگلیسی fetches است.

ارجاع به لغت fetched

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fetched» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fetched

لغات نزدیک fetched

پیشنهاد بهبود معانی