Scientist

ˈsaɪəntɪst ˈsaɪəntɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    scientists

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
عالم، دانشمند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- A curious scientist explored the depths of the ocean.
- یک دانشمند کنجکاو اعماق اقیانوس را کاوش کرد.
- The young scientist discovered a new species of plant.
- عالم جوان گونه جدیدی از گیاه را کشف کرد.
noun countable
(Christian Scientist) عالم مسیحی
- The scientist believed in the power of prayer for healing.
- عالم مسیحی به قدرت دعا برای شفا اعتقاد داشت.
- The scientist emphasized faith as a crucial element of wellness.
- عالم مسیحی بر ایمان به‌عنوان عنصر حیاتی سلامتی تاکید کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scientist

  1. noun researcher
    Synonyms: analyst, chemist, examiner, expert, lab technician, physicist, prober, tester

Collocations

لغات هم‌خانواده scientist

ارجاع به لغت scientist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scientist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scientist

لغات نزدیک scientist

پیشنهاد بهبود معانی