امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Examiner

-nər ɪɡˈzæmənə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    examiners

معنی

noun
آزمون‌گر، آزموده‌شده، امتحان‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد examiner

  1. noun tester
    Synonyms: questioner, inquisitor, inquirer, inspector, investigator, quizmaster, scrutinizer, interrogator, assayer, appraiser, analyst, researcher, prober, auditor, reviewer, proctor, quizzer, checker

لغات هم‌خانواده examiner

ارجاع به لغت examiner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «examiner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/examiner

لغات نزدیک examiner

پیشنهاد بهبود معانی