بهطور موقتی، موقتاً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His novel has been provisionally accepted for publication.
رمان او موقتاً بهمنظورِ انتشار پذیرفته شده است.
He was appointed provisionally.
او بهطور موقتی منصوب شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «provisionally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/provisionally