فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Appraisal

əˈpreɪzl əˈpreɪzl

شکل جمع:

appraisals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

ارزیابی، برآورد، تخمین (در بررسی میزان خسارت و یا تعیین ارزش چیزی)، ارزیابی کردن، تعیین قیمت کردن، تخمین، ارزشیابی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

According to the experts' appraisal, this house is not worth more than ten million.

طبق ارزیابی خبرگان این خانه بیش از ده میلیون ارزش ندارد.

His appraisal of the International markets.

برآورد او از وضع بازارهای بین‌المللی.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد appraisal

  1. noun judgment, estimation
    Synonyms:
    opinion estimate assessment evaluation rating valuation reckoning pricing appraisement survey stock

ارجاع به لغت appraisal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «appraisal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appraisal

لغات نزدیک appraisal

پیشنهاد بهبود معانی