گذشتهی ساده:
portrayedشکل سوم:
portrayedسومشخص مفرد:
portraysوجه وصفی حال:
portrayingتصویر کشیدن، توصیف کردن، مجسم کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Some of the most famous painters portrayed her.
برخی از معروفترین نقاشها چهرهاش را نقاشی کردند.
This story portrays a rural scene.
این داستان یک صحنهی روستایی را نشان میدهد.
In this film he portrays a murderer.
در این فیلم او نقش یک آدمکش را بازی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «portray» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/portray