گذشتهی ساده:
delineatedشکل سوم:
delineatedسومشخص مفرد:
delineatesوجه وصفی حال:
delineatingمشخص کردن، ترسیم نمودن، معین کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He delineated his plan of attack.
او جزئیات نقشهی حملهی خود را شرح داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «delineate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/delineate