فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Limn

lɪm lɪm

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

مصورکردن، تذهیب کردن (کتاب و غیره)، رنگ‌آمیزی کردن، آب رنگ زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Every painting in the room had been limned by the brush of a master.

هر یک از نقاشی‌های اتاق توسط یک استاد کشیده شده بود.

His testimony limned a terrible situation.

گواهی او بیانگر وضع وحشت‌انگیزی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد limn

  1. verb to present a lifelike image of
    Synonyms:
    show represent describe portray depict express picture render draw paint image delineate outline

ارجاع به لغت limn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «limn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/limn

لغات نزدیک limn

پیشنهاد بهبود معانی