آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Differentiate

ˌdɪfəˈrenʃieɪt ˌdɪfəˈrenʃieɪt

گذشته‌ی ساده:

differentiated

شکل سوم:

differentiated

سوم‌شخص مفرد:

differentiates

وجه وصفی حال:

differentiating

معنی differentiate | جمله با differentiate

verb - intransitive verb - transitive C1

تفکیک کردن، از هم تشخیص دادن، تمیز دادن، تمایز قائل شدن، فرق گذاشتن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

Can you differentiate between these two colors?

آیا می‌توانی این دو رنگ را از هم تشخیص بدهی؟

It is important to differentiate between facts and opinions.

مهم است که بین حقایق و نظرات تفاوت قائل شویم.

verb - transitive C2

متمایز کردن، فرق گذاشتن، از دیگران جدا کردن، برجسته کردن تفاوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

This carpet's design differentiates it from the others.

طرح این فرش آن را از سایر فرش‌ها متمایز می‌کند.

The qualities that differentiated her.

ویژگی‌هایی که او را دگرسان (متفاوت) می‌کرد.

verb - intransitive

زیست‌شناسی تمایز یافتن، متفاوت شدن (سلول‌های یک بافت)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

Muscle cells differentiate to form fibers that can contract.

سلول‌های ماهیچه‌ای تمایز می‌یابند تا فیبرهایی تشکیل دهند که قادر به انقباض هستند.

During development, nerve cells differentiate to perform specific functions.

درطول رشد، سلول‌های عصبی تمایز یافته و وظایف خاصی را انجام می‌دهند.

verb - intransitive verb - transitive

ریاضی مشتق گرفتن

Differentiating the function gives us the slope of the tangent line.

مشتق گرفتن از تابع به ما شیب خط مماس را می‌دهد.

Students must learn how to differentiate polynomial functions.

دانش‌آموزان باید یاد بگیرند چگونه توابع چندجمله‌ای را مشتق بگیرند.

verb - intransitive verb - transitive

تطبیق دادن روش تدریس، متناسب‌ کردن آموزش

The school encourages teachers to differentiate teaching materials.

مدرسه، معلمان را تشویق می‌کند تا محتوای آموزشی را متناسب‌سازی کنند.

Differentiating instruction helps students progress at their own pace.

تطبیق دادن روش تدریس به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا با سرعت خود پیشرفت کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد differentiate

  1. verb make a distinction
  1. verb change; make different
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده differentiate

  • verb - transitive
    differentiate

سوال‌های رایج differentiate

گذشته‌ی ساده differentiate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده differentiate در زبان انگلیسی differentiated است.

شکل سوم differentiate چی میشه؟

شکل سوم differentiate در زبان انگلیسی differentiated است.

وجه وصفی حال differentiate چی میشه؟

وجه وصفی حال differentiate در زبان انگلیسی differentiating است.

سوم‌شخص مفرد differentiate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد differentiate در زبان انگلیسی differentiates است.

ارجاع به لغت differentiate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «differentiate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/differentiate

لغات نزدیک differentiate

پیشنهاد بهبود معانی