با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

آرامش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • آسایش، فراغت، آسودگی
  • فونتیک فارسی

    aaraamesh
  • اسم
    rest, restfulness, quietness, quiet, calm, peace, calmness, quietude, quiescence, repose, composure, tranquility, stillness, serenity
    • - اگر آرامش میخواهی، آماده‌ی جنگ باش.

    • - If you wish for peace, be prepared for war.
    • - پایان همه‌ی جنگ‌ها صلح است.

    • - Of all wars, peace is the end.
    • - صدای یک انفجار آرامش محله را به هم زد

    • - the sound of an explosion disturbed the quiet of the neighborhood
    • - مردم در صلح و آرامش زندگی می‌کردند

    • - people lived in peace and tranquility
  • سکون، امنیت، قرار
  • فونتیک فارسی

    aaraamesh
  • اسم
    relaxation, relief, comfort, sedation, insouciance
    • - برای آرامش ما همه کار کردند.

    • - They did everything for our comfort.
    • - اکنون در آرامشی نسبی زندگی میکنند.

    • - They now live in relative comfort.
    • - موسیقی برای آرامش اعصاب خوب است

    • - music is good for calming the nerves
    • - آرامش چیزی را به هم زدن

    • - to ruffle
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد آرامش

ارجاع به لغت آرامش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آرامش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آرامش

لغات نزدیک آرامش

پیشنهاد بهبود معانی