آخرین به‌روزرسانی:

Demarcate

ˌdiːˈmɑːrkeɪt ˈdiːmɑːkeɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

تعیین حدود کردن، نشان گذاردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

That country's frontiers have not yet been demarcated exactly.

مرزهای آن کشور هنوز دقیق معلوم نشده است.

This is what demarcates love and hate.

این چیزی است که عشق و نفرت را از هم متمایز می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد demarcate

  1. verb differentiate
    Synonyms:
    separate divide detach mark off delimit

ارجاع به لغت demarcate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «demarcate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/demarcate

لغات نزدیک demarcate

پیشنهاد بهبود معانی