فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Delimit

dɪˈlɪmɪt dɪˈlɪmɪt

معنی‌ها و نمونه‌جمله

verb - transitive

تعیین کردن حدود

verb - transitive

حدود(چیزی را) معین کردن، مرزیابی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The book's introduction carefully delimits the author's research.

مقدمه‌ی کتاب حدود پژوهش نویسنده را به‌دقت معلوم می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد delimit

  1. verb to fix the limits of
    Synonyms:
    define limit determine specify mark bound demarcate delineate measure
  1. verb be opposite to; of angles and sides, in geometry
    Synonyms:
    subtend

لغات هم‌خانواده delimit

  • verb - transitive
    limit, delimit

ارجاع به لغت delimit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «delimit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/delimit

لغات نزدیک delimit

پیشنهاد بهبود معانی