آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ آذر ۱۴۰۴

    Alter

    ˈɒːltər ˈɔːltə

    گذشته‌ی ساده:

    altered

    شکل سوم:

    altered

    سوم‌شخص مفرد:

    alters

    وجه وصفی حال:

    altering

    معنی alter | جمله با alter

    verb - intransitive verb - transitive B2

    تغییر دادن، عوض کردن، اصلاح کردن، دگرگون کردن، تغییر یافتن، عوض شدن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    We've had to alter some of our plans.

    مجبور شدیم بعضی از برنامه‌هایمان را عوض کنیم.

    After the death of his children, he was an altered man.

    پس از مرگ فرزندانش او آدم دیگری شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Drugs can alter your perception of reality.

    مواد مخدر می‌تواند درک شما از واقعیت را تغییر دهد.

    The weather alters from one season to another.

    هوا فصل به فصل عوض می‌شود.

    verb - transitive

    پوشاک اصلاح کردن، بازدوزی کردن، اندازه کردن، تغییر دادن (تنگ یا گشاد کردن لباس)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    They altered the sleeves to make them shorter and neater.

    آستین‌ها را اصلاح کردند تا کوتاه‌تر و مرتب‌تر شوند.

    She bought the jacket on sale and then had it altered to her size.

    او کت را در حراجی خرید و بعد آن را به سایز خودش تغییر داد.

    verb - transitive

    انگلیسی آمریکایی جانورشناسی اخته کردن، عقیم کردن، نابارور کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    The vet recommended altering the dog to reduce aggressive behavior.

    دامپزشک توصیه کرد سگ را عقیم کنند تا رفتارهای تهاجمی‌اش کاهش یابد.

    Some owners prefer to alter their pets for health reasons.

    بعضی صاحبان حیوانات برای دلایل سلامتی، حیوانشان را نابارور می‌کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد alter

    1. verb change
      Synonyms:
      change shift turn vary adjust modify revise convert transform adapt develop reform amend remodel renovate reshape recast reconstruct mutate refashion correct mid-course fine tune recalibrate diversify doctor make different cook phony up metamorphose transmute
      Antonyms:
      keep maintain continue remain retain preserve sustain fix let stand
    1. verb sterilize animal
      Synonyms:
      castrate neuter fix geld spay desexualize unsex emasculate change sterilize caponize mutilate

    لغات هم‌خانواده alter

    noun
    alteration
    verb - transitive
    alter

    سوال‌های رایج alter

    گذشته‌ی ساده alter چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده alter در زبان انگلیسی altered است.

    شکل سوم alter چی میشه؟

    شکل سوم alter در زبان انگلیسی altered است.

    وجه وصفی حال alter چی میشه؟

    وجه وصفی حال alter در زبان انگلیسی altering است.

    سوم‌شخص مفرد alter چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد alter در زبان انگلیسی alters است.

    ارجاع به لغت alter

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «alter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alter

    لغات نزدیک alter

    • - altarpiece
    • - altazimuth
    • - alter
    • - alter ego
    • - alter idem
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.