گذشتهی ساده:
alteredشکل سوم:
alteredسومشخص مفرد:
altersوجه وصفی حال:
alteringتغییر دادن، عوض کردن، اصلاح کردن، دگرگون کردن، تغییر یافتن، عوض شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژه
We've had to alter some of our plans.
مجبور شدیم بعضی از برنامههایمان را عوض کنیم.
After the death of his children, he was an altered man.
پس از مرگ فرزندانش او آدم دیگری شد.
Drugs can alter your perception of reality.
مواد مخدر میتواند درک شما از واقعیت را تغییر دهد.
The weather alters from one season to another.
هوا فصل به فصل عوض میشود.
پوشاک اصلاح کردن، بازدوزی کردن، اندازه کردن، تغییر دادن (تنگ یا گشاد کردن لباس)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They altered the sleeves to make them shorter and neater.
آستینها را اصلاح کردند تا کوتاهتر و مرتبتر شوند.
She bought the jacket on sale and then had it altered to her size.
او کت را در حراجی خرید و بعد آن را به سایز خودش تغییر داد.
انگلیسی آمریکایی جانورشناسی اخته کردن، عقیم کردن، نابارور کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The vet recommended altering the dog to reduce aggressive behavior.
دامپزشک توصیه کرد سگ را عقیم کنند تا رفتارهای تهاجمیاش کاهش یابد.
Some owners prefer to alter their pets for health reasons.
بعضی صاحبان حیوانات برای دلایل سلامتی، حیوانشان را نابارور میکنند.
گذشتهی ساده alter در زبان انگلیسی altered است.
شکل سوم alter در زبان انگلیسی altered است.
وجه وصفی حال alter در زبان انگلیسی altering است.
سومشخص مفرد alter در زبان انگلیسی alters است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «alter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alter