با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Emasculate

ɪˈmæskjəleɪt ɪˈmæskjəleɪt ɪˈmæskjəleɪt ɪˈmæskjəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • از مردی انداختن، اخته کردن، (مجازاً) سست کردن
    • - a film (which has been) emasculated by censorship
    • - فیلمی که سانسور آن را ناقص کرده است
    • - Corruption and discrimination had emasculated the country's laws.
    • - فساد و تبعیض قوانین کشور را سست کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد emasculate

  1. verb weaken, deprive of force
    Synonyms: alter, debilitate, devitalize, enervate, fix, impoverish, vitiate
    Antonyms: aid, assist, help

ارجاع به لغت emasculate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emasculate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emasculate

لغات نزدیک emasculate

پیشنهاد بهبود معانی