آخرین به‌روزرسانی:

Reshape

riˈʃeɪp riːˈʃeɪp

گذشته‌ی ساده:

reshaped

شکل سوم:

reshaped

سوم‌شخص مفرد:

reshapes

وجه وصفی حال:

reshaping

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

تغییر شکل دادن، دوباره شکل دادن، شکل چیزی را تغییر دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She hopes to reshape her habits for a healthier lifestyle.

او امیدوار است که عادات خود را برای یک سبک زندگی سالم‌تر تغییر شکل دهد.

The artist decided to reshape the clay into a more intricate design.

این هنرمند تصمیم گرفت گل رس را به یک طرح پیچیده‌تر دوباره شکل دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reshape

  1. verb shape again or shape differently
    Synonyms:
    remold

ارجاع به لغت reshape

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reshape» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reshape

لغات نزدیک reshape

پیشنهاد بهبود معانی