(فرد یا شی) اصلاحکننده، تغییرشکلدهنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A good teacher acts as a reshaper of young minds and futures.
یک معلم خوب بهعنوان اصلاحکنندهی ذهن و آیندهی جوان عمل میکند.
The artist is a skilled reshaper of clay, creating stunning sculptures.
این هنرمند یک تغییرشکلدهندهی ماهر از خاک رس است که مجسمههای خیرهکنندهای خلق میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reshaper» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reshaper