آخرین به‌روزرسانی:

Amend

əˈmend əˈmend

گذشته‌ی ساده:

amended

شکل سوم:

amended

سوم‌شخص مفرد:

amends

وجه وصفی حال:

amending

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C2

(متن، نوشته، ماده، قانون، سند، حرف یا رفتار را) اصلاح کردن، بهتر کردن، بهبود بخشیدن، ترمیم کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

She smiled, trying to amend her last statement.

او لبخند زد و سعی کرد آخرین اظهارات خود را اصلاح کند.

The teacher told a student, "you must amend your ways!"

معلم به شاگردی گفت: «باید رفتارت را اصلاح کنی!»

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the universal education bill which has been amended twice

لایحه‌ی آموزش همگانی که تاکنون دو بار اصلاح شده است

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد amend

  1. verb improve, correct
    Synonyms:
    fix help change repair revise correct improve mend better modify rectify reform remedy enhance raise elevate alter right ameliorate worsen make up for pay one’s dues square
    Antonyms:
    harm injure reduce depress worsen impair corrupt mar blemish debase subtract

Collocations

to make amends for

رجوع شود به amends

جبران کردن

لغات هم‌خانواده amend

  • verb - transitive
    amend

ارجاع به لغت amend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «amend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/amend

لغات نزدیک amend

پیشنهاد بهبود معانی