Reform

rɪˈfɔːrm rɪˈfɔːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reformed
  • شکل سوم:

    reformed
  • سوم‌شخص مفرد:

    reforms
  • وجه وصفی حال:

    reforming
  • شکل جمع:

    reforms

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive C2
اصلاح کردن، اصلاح شدن، بهبود دادن، بهبود یافتن (به ویژه با تغییر رفتار یک فرد یا ساختار چیزی) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- to reform the calendar
- اصلاح کردن تقویم
- The new leader wants to reform electoral laws.
- رهبر جدید می‌خواهد قوانین انتخابات را بهبود بخشد.
- Those who wish to reform others must begin with themselves.
- آنان که می‌خواهند دیگران را اصلاح کنند، باید از خودشان شروع کنند.
noun countable
اصلاح، رفرم، بهبود (به ویژه در رفتار یک فرد یا در ساختار چیزی)
- reform of the laws
- اصلاح قوانین
- a school for reform of young criminals
- مدرسه‌ای برای اصلاح تبهکاران جوان
adjective
مربوط به یا طرفدار اصلاحات
- a reform movement
- جنبش اصلاح‌گرا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reform

  1. verb correct, rectify
    Synonyms:
    remedy resolve repair improve amend restore better mend rectify rehabilitate revise remodel reconstruct regenerate renovate transform refashion rework rebuild remake convert reclaim redeem clean up shape up reorganize emend ameliorate standardize change one’s ways make amends bring up to code go straight clean up one’s act turn over a new leaf swear off reconstitute revolutionize uplift
    Antonyms:
    worsen hurt impair

Collocations

  • limited reform

    اصلاحات محدود (تغییرات جزئی و کنترل‌شده در سیستم‌های سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی که هدف آن‌ها بهبود عملکرد یا کارایی بدون ایجاد تغییرات بنیادین یا انقلابی است)

لغات هم‌خانواده reform

  • verb - intransitive
    form

ارجاع به لغت reform

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reform» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reform

لغات نزدیک reform

پیشنهاد بهبود معانی