اصلاح کردن، تصحیح کردن، درست کردن، غلطگیری کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He emended five chapters of the book before he died.
قبل از فوتش پنج فصل کتاب را تصحیح کرد.
she emended the manuscript.
نسخهی خطی را اصلاح کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emend» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emend