با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Emcee

ˌem ˈsiː ˌem ˈsiː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

رئیس تشریفات کردن، به‌عنوان رئیس تشریفات عمل کردن، رئیس تشریفات شدن (. c . m یا ceremonies of master )، رئیس تشریفات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emcee

  1. verb Act as a master of ceremonies
    Synonyms: compere
  2. noun A person who acts as host at formal occasions (makes an introductory speech and introduces other speakers)
    Synonyms: master-of-ceremonies, host

ارجاع به لغت emcee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emcee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emcee

لغات نزدیک emcee

پیشنهاد بهبود معانی