گذشتهی ساده:
reorganizedشکل سوم:
reorganizedسومشخص مفرد:
reorganizesوجه وصفی حال:
reorganizingتشکیلات مجدد، دوباره متشکل کردن
دوباره سازمان دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the plan to reorganize the company from top to bottom
برنامهی تجدید سازمان شرکت از بالا تا پایین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reorganize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reorganize