فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Castrate

ˈkæstreɪt kæˈstreɪt

گذشته‌ی ساده:

castrated

شکل سوم:

castrated

سوم‌شخص مفرد:

castrates

وجه وصفی حال:

castrating

شکل جمع:

castrates

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

اخته کردن، تضعیف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a castrated bull

گاو اخته

a castrated man (or eunuch)

مرد خواجه، مرد مقطوع‌النسل، خصی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد castrate

  1. verb remove sexual organs
    Synonyms:
    cut remove sterilize fix alter emasculate neuter geld mutilate unsex desexualize asexualize spay eunuchize deprive of virility caponize change

ارجاع به لغت castrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «castrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/castrate

لغات نزدیک castrate

پیشنهاد بهبود معانی