Unsex

American: ˌʌnˈseks British: ˌʌnˈseks
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
از خواص جنسی محروم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsex

  1. verb To render incapable of reproducing sexually
    Synonyms: sterilize, fix, alter, castrate, geld, neuter, sterilise, spay, desex, desexualize, desexualise

ارجاع به لغت unsex

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsex» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsex

لغات نزدیک unsex

پیشنهاد بهبود معانی