فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Henpeck

ˈhenˌpek ˈhenˌpek

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

(زن نسبت به همسر یا شریک عاطفی‌اش) سعی کردن برای تفوق یافتن، عیب‌جویی کردن، غر زدن، زخم زبان زدن،

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a regularly henpecked husband

شوهری که مرتب مورد سرزنش زنش قرار می‌گیرد

My grandmother always henpecks my grandfather about his messy habits.

مادربزرگم همیشه به پدربزرگم به خاطر شلختگی‌اش غر می‌زند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد henpeck

  1. verb nag
    Synonyms:
    bother irritate harass pester badger needle torment carp scold fuss hound ride bug pick on berate give a hard time bully hector intimidate

ارجاع به لغت henpeck

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «henpeck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/henpeck

لغات نزدیک henpeck

پیشنهاد بهبود معانی