(زن نسبت به همسر یا شریک عاطفیاش) سعی کردن برای تفوق یافتن، عیبجویی کردن، غر زدن، زخم زبان زدن،
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a regularly henpecked husband
شوهری که مرتب مورد سرزنش زنش قرار میگیرد
My grandmother always henpecks my grandfather about his messy habits.
مادربزرگم همیشه به پدربزرگم به خاطر شلختگیاش غر میزند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «henpeck» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/henpeck