فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Distemper

dɪˈstempər dɪˈstempə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - transitive
    کج‌خلقی، ناراحت کردن، مرض هاری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد distemper

  1. noun An angry and disagreeable mood
    Synonyms: affliction, ailment, disease, ill-humor, disorder, disturbance, illness, infection, malady, paint, testiness, ill-humour
    Antonyms: good-humor

ارجاع به لغت distemper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distemper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distemper

لغات نزدیک distemper

پیشنهاد بهبود معانی