با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Estrangement

əˈstreɪndʒmənt ɪˈstreɪndʒmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    غربت، بیگانه کردن، بیگانگی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد estrangement

  1. noun destruction of affections
    Synonyms: alienation, antagonization, breach, break-up, disaffection, disassociation, disunity, division, divorce, hostility, leave, leaving, parting, removal, schism, separation, split, withdrawal, withholding
    Antonyms: connection, marriage, union

لغات هم‌خانواده estrangement

ارجاع به لغت estrangement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «estrangement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/estrangement

لغات نزدیک estrangement

پیشنهاد بهبود معانی