آخرین به‌روزرسانی:

Estranged Wife

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

زن جدا شده (زنی که دیگر با شوهرش زندگی نمی کند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

His estranged wife filed for divorce.

زن جدا شده اش درخواست طلاق داد.

She is now an estranged wife, living on her own.

او اکنون یک زن جدا شده است که به تنهایی زندگی می کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت estranged wife

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «estranged wife» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/estranged-wife

لغات نزدیک estranged wife

پیشنهاد بهبود معانی