زن جدا شده (زنی که دیگر با شوهرش زندگی نمی کند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His estranged wife filed for divorce.
زن جدا شده اش درخواست طلاق داد.
She is now an estranged wife, living on her own.
او اکنون یک زن جدا شده است که به تنهایی زندگی می کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «estranged wife» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/estranged-wife