فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Disunity

dɪsˈjuːnəti dɪsˈjuːnəti

شکل جمع:

disunities

معنی و نمونه‌جمله

noun

عدم اتحاد، چند‌دستگی، چند‌پارچگی، ناهمبستگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The relative disunity of the west encouraged the communists.

چنددستگی نسبی غرب به کمونیست‌ها قوت قلب می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disunity

  1. noun the condition of being divided, as in opinion
    Synonyms:
    division disunion divergence divergency schism

ارجاع به لغت disunity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disunity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disunity

لغات نزدیک disunity

پیشنهاد بهبود معانی