Vegetation

ˌvedʒɪˈteɪʃn ˌvedʒɪˈteɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vegetations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
زیست‌شناسی پوشش گیاهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The ruined walls were covered by vegetation.
- دیوارهای مخروبه از پوشش گیاهی پوشیده شده بود.
- The lush vegetation along the riverbank attracts a variety of wildlife.
- پوشش گیاهی سرسبز در کنار رودخانه، حیات وحش متنوعی را به خود جذب می‌کند.
noun uncountable
زیست‌شناسی زندگی گیاهی
- Deforestation has led to a decline in local vegetation and biodiversity.
- جنگل‌زدایی منجر به کاهش زندگی گیاهی و تنوع زیستی محلی شده است.
- The variety of vegetation in the park attracts visitors from all over the world.
- تنوع زندگی گیاهی این پارک بازدیدکنندگان را از سراسر جهان به خود جذب می‌کند.
noun countable uncountable
زندگی نباتی، زندگی ناآگاه و بی‌پاسخ
- In the vegetation, dreams slowly fade into distant memories.
- در یک زندگی نباتی، رویاها به‌آرامی در خاطرات دور محو می‌شوند.
- His life felt like the vegetation, devoid of passion and purpose.
- زندگی او مانند زندگی نباتی بود، عاری از اشتیاق و هدف.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vegetation

  1. noun All the plant life in a particular region or period
    Synonyms: flora, plants, herbage, plant growth, trees, shrubs, saplings, flowers, wild-flowers, greenery, grasses, growth, herbs, pasturage, hibernation, weeds, inactivity, vegetables, crops, lethargy, listlessness, verdancy, verdure, botany
  2. adjective
    Synonyms: herbivorous, phytophagous, vegetarian, verdant, verdurous

ارجاع به لغت vegetation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vegetation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vegetation

لغات نزدیک vegetation

پیشنهاد بهبود معانی