فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Verdant

ˈvɜrːdnt ˈvɜːdnt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal

سبز و خرم، سرسبز، سبز و شاداب، پوشیده از سبزه (دشت و چمنزار)

much of the region's verdant countryside has been destroyed in the hurricane.

بخش اعظم منطقه‌ی برون شهر سبز و خرم در طوفان ویران شده است.

Small children played happily in verdant parks.

بچه‌های کوچک با خوشحالی در پارک‌های سرسبز بازی کردند.

adjective

(شخص) خام، بی‌تجربه، خام‌دست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a verdant youth

جوان بی‌تجربه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد verdant

  1. adjective green, blooming
    Synonyms:
    fresh lush leafy grassy flourishing verdurous
    Antonyms:
    dying

ارجاع به لغت verdant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «verdant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/verdant

لغات نزدیک verdant

پیشنهاد بهبود معانی