آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ شهریور ۱۴۰۴

    Bun

    bʌn bʌn

    معنی bun | جمله با bun

    noun countable B2

    غذا و آشپزی کلوچه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    I bought a delicious cinnamon bun.

    کلوچه‌ی دارچینی خوشمزه‌ای خریدم.

    She loves to eat a warm, freshly baked bun with her morning coffee.

    دوست دارد کلوچه‌ی گرم و تازه‌پخته‌شده را با قهوه‌ی صبحگاهی خود بخورد.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی غذا و آشپزی نان (گرد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The burger was so big that it barely fit within the confines of the bun.

    برگر به‌قدری بزرگ بود که به‌سختی در محدوده‌ی نان جا می‌شد.

    She added ketchup and mustard to the bun.

    سس کچاپ و خردل را به نان زد.

    noun countable

    آرایش و پیرایش گوجه‌ای (مدل مو)

    My hair is too short to put it in a bun.

    موهام برای گوجه‌ای بستن خیلی کوتاهه.

    the ballerina's bun

    مدل موی گوجه‌ای رقصنده‌ی باله

    noun countable informal

    انگلیسی آمریکایی کون، کفل (هر یک از دو لمبر نشیمنگاه) (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)

    He touched her buns.

    به کونش دستی کشید.

    She winced in pain as she fell and landed directly on her buns.

    وقتی که افتاد و مستقیماً روی کفلش فرود آمد، از درد به خود پیچید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bun

    1. noun baked roll
      Synonyms:
      bread pastry muffin doughnut scone sweet roll danish eclair cruller

    Idioms

    she has got a bun in the oven

    (انگلیس - عامیانه - توهین آمیز) او آبستن است

    get a bun on

    (امریکا - عامیانه)مست کردن، سیاه‌مست شدن

    سوال‌های رایج bun

    معنی bun به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی bun در زبان فارسی به «نان گرد کوچک» یا «کلوچه» ترجمه می‌شود.

    نان گرد کوچک یا همان bun نوعی نان نرم و معمولاً شیرین است که در ابعاد کوچک تهیه می‌شود و به صورت فردی سرو می‌شود. این نوع نان معمولاً از آرد، شکر، شیر و تخم‌مرغ تهیه شده و بافتی نرم و لطیف دارد. در بسیاری از فرهنگ‌ها، bun به عنوان یک میان‌وعده یا همراه با صبحانه و نوشیدنی‌های گرم مانند چای و قهوه مصرف می‌شود.

    یکی از ویژگی‌های جالب bun، تنوع در شکل و محتوا است. برخی bunها ساده و بدون پرکردنی هستند، در حالی که برخی دیگر با مواد مختلفی مانند کره، مربا، شکلات یا کشمش پر می‌شوند. این تنوع باعث شده تا این نوع نان در فرهنگ غذایی کشورهای مختلف جایگاه ویژه‌ای داشته باشد و هم به عنوان خوراکی روزمره و هم در مراسم خاص مصرف شود.

    علاوه بر مصرف خانگی، bun در صنعت نان و شیرینی‌پزی کاربرد گسترده‌ای دارد. نانواها و شیرینی‌پزها با استفاده از این نوع نان، محصولات متنوعی تولید می‌کنند که برای فروش در کافه‌ها و نانوایی‌ها مناسب هستند. ظاهر گرد و زیبا و بافت نرم آن باعث جذابیت بصری و طعمی دلپذیر می‌شود که مصرف‌کننده را به تکرار خرید ترغیب می‌کند.

    از نظر فرهنگی، در برخی کشورها bun نمادی از راحتی و پذیرایی است. مهمانان اغلب با یک bun تازه به همراه نوشیدنی گرم خوش‌آمد گفته می‌شوند و این عمل نشان‌دهنده‌ی صمیمیت و مهربانی میزبان است. این نماد می‌تواند در روایات ادبی و داستان‌ها نیز به عنوان نشانه‌ای از مهمان‌نوازی و محبت مورد استفاده قرار گیرد.

    bun فراتر از یک خوراکی ساده، تجربه‌ای از لذت غذایی و ارتباط اجتماعی است. بافت نرم، طعم مطبوع و تنوع در محتوا و شکل، آن را به یکی از محبوب‌ترین نان‌ها در جهان تبدیل کرده است و حضورش در سفره‌های روزمره و جشن‌ها یادآور خوشی، راحتی و اشتراک لحظات شیرین زندگی است.

    ارجاع به لغت bun

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bun» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bun

    لغات نزدیک bun

    • - bumpy flight
    • - bumpy road
    • - bun
    • - buna
    • - bunch
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.