فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Waste Time

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
وقت تلف کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Don't waste time on things that don't matter.
- وقتت را برای چیزهایی که مهم نیستند تلف نکن.
- He wasted time playing video games all day.
- او تمام روز را با بازی های ویدیویی وقت تلف کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد waste time

  1. verb idle away time
    Synonyms:
    kill time pass the time delay procrastinate dally dawdle linger loiter tarry take one's time dillydally goof off fiddle about piddle lollygag while away the time lose time fritter away time take one's own sweet time burn daylight shilly-shally

ارجاع به لغت waste time

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waste time» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/waste-time

لغات نزدیک waste time

پیشنهاد بهبود معانی