با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Abject

ˈæbdʒekt ˈæbdʒekt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    پست، فرومایه، سرافکنده، مطرود، روی برتافتن، خوار، پست کردن، کوچک کردن، تحقیرکردن
    • - abject imitation of foreign ideas
    • - تقلید حقیرانه‌ی اندیشه‌های خارجی
    • - an abject coward
    • - ترسویی فرومایه
    • - abject surrender
    • - تسلیم خفت‌آور
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد abject

  1. adjective hopeless and downtrodden
    Synonyms: base, contemptible, degraded, dejected, deplorable, dishonorable, fawning, forlorn, groveling, hangdog, humiliated, low, miserable, outcast, pitiable, servile, submissive, worthless, wretched
    Antonyms: commendable, exalted,excellent, magnificent, noble, proud, worthy

Collocations

ارجاع به لغت abject

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abject» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abject

لغات نزدیک abject

پیشنهاد بهبود معانی