آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Abject

ˈæbdʒekt ˈæbdʒekt

معنی abject | جمله با abject

adjective formal

پست، فرومایه، سرافکنده، خاضعانه، ذلیلانه، فرومایه، تحقیرآمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The employee’s attitude was abject, trying to please his boss at all costs.

رفتار کارمند ذلیلانه بود و تلاش می‌کرد هرطورشده رئیسش را راضی کند.

His abject devotion to the organization surprised everyone.

وفاداری خاضعانه‌ی او به سازمان همه را شگفت‌زده کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

abject imitation of foreign ideas

تقلید حقیرانه‌ی اندیشه‌های خارجی

an abject coward

ترسویی فرومایه

abject surrender

تسلیم خفت‌آور

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد abject

Collocations

abject poverty

فقر مفرط، فقر نکبت‌بار

سوال‌های رایج abject

معنی abject به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «abject» در زبان فارسی به «فرومایه»، «پست» یا «حقیر» ترجمه می‌شود.

این واژه معمولاً برای توصیف وضعیت، احساس یا شرایطی به کار می‌رود که در نهایت درجه‌ی بدبختی، تحقیر یا ناامیدی قرار دارد. واژه‌ی abject در ذات خود بار عاطفی و اخلاقی سنگینی دارد و وقتی درباره‌ی انسان یا موقعیتی به کار می‌رود، نوعی احساس ترحم، اندوه یا حتی انزجار را در شنونده برمی‌انگیزد.

از نظر ریشه‌شناسی، abject از واژه‌ی لاتین abjectus گرفته شده که به معنای «پرتاب‌شده به بیرون» است. همین ریشه‌ی زبانی، معنای عمیق این واژه را نشان می‌دهد: چیزی یا کسی که از مرتبه‌ای بالاتر به پایین‌ترین سطح سقوط کرده است. در نتیجه، abject نه‌تنها به فقر مادی اشاره دارد، بلکه نوعی سقوط اخلاقی یا روحی را نیز تداعی می‌کند. برای مثال، «abject poverty» (فقر مطلق) تنها نبود پول نیست، بلکه بیانگر شرایطی است که در آن کرامت انسانی از میان رفته است.

در ادبیات و فلسفه، واژه‌ی abject گاه به احساساتی اشاره دارد که انسان را از خودش بیگانه می‌سازند؛ احساساتی مانند شرم، ترس یا طردشدگی. این نوع استفاده از واژه بیشتر جنبه‌ی روان‌شناختی دارد و به وضعیت‌هایی اشاره می‌کند که فرد در آن‌ها از خویشتن فاصله می‌گیرد یا خودش را تحقیرشده می‌یابد. به‌ویژه در آثار نویسندگانی چون ژولیا کریستوا، «ابجکتی» (abjection) حالتی است میان انزجار و هویت‌یابی، جایی که انسان در مواجهه با زشتی‌ها یا ضعف‌های درونی خود، به شناختی عمیق‌تر از ماهیت انسانی‌اش می‌رسد.

در زبان روزمره، abject می‌تواند برای توصیف حالات مختلفی نیز به کار رود. مثلاً وقتی می‌گوییم «abject failure»، به شکست مطلقی اشاره داریم که هیچ امیدی در آن باقی نمانده است. یا «abject apology» به معنای عذرخواهی از سر خضوع کامل است، به‌گونه‌ای که گوینده خود را کاملاً مقصر می‌داند. در هر دو حالت، شدت و عمق مفهوم با واژه‌ی abject برجسته می‌شود؛ زیرا این واژه همیشه بر وضعیت نهایی و بی‌بازگشت تأکید دارد.

در سطحی استعاری، می‌توان گفت abject بازتاب تاریک‌ترین جنبه‌های وجود انسان است؛ آن بخش‌هایی که معمولاً پنهان می‌مانند، اما در شرایط بحرانی یا در مواجهه با شکست و ترس، خود را آشکار می‌سازند. درک مفهوم abject یعنی شناخت مرز میان انسانیت و بی‌قدرتی، میان فروتنی و تحقیر. این واژه یادآور آن است که گاهی سقوط، تنها از نظر بیرونی نیست، بلکه در درون انسان نیز می‌تواند رخ دهد؛ جایی که کرامت، امید و اعتماد به نفس، جای خود را به حس بی‌ارزشی می‌دهند.

ارجاع به لغت abject

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abject» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abject

لغات نزدیک abject

پیشنهاد بهبود معانی