فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Humiliated

hjuːˈmɪlieɪt̬ɪd hjuːˈmɪlieɪtɪd

سوم‌شخص مفرد:

humiliates

وجه وصفی حال:

humiliating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2

خوارشده، تحقیرشده، سرافکنده‌، کوچک‌ شمرد‌ه‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

humiliated man

مردِ کوچک‌ شمرد‌ه‌شده

I was so humiliated when I couldn't remember her name.

وقتی نمی توانستم نام او را به یاد بیاورم، خیلی سرافکنده شدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد humiliated

  1. adjective humbled
    Synonyms:
    embarrassed ashamed disgraced abashed mortified

ارجاع به لغت humiliated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «humiliated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humiliated

لغات نزدیک humiliated

پیشنهاد بهبود معانی