فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Impracticality

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

امکان‌ناپذیری، ناکارایی، ناکارآمدی، عدم کارایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the impracticality of proportionalism

ناکارآمدیِ تناسب‌گرایی

The impracticality of MRI for the diagnosis of atypical penile fracture in the emergency setting

عدم کارایی MRI به‌منظورِ تشخیص شکستگی غیرمعمول آلت تناسلی در شرایط اورژانسی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impracticality

  1. noun inefficiency
    Synonyms:
    worthlessness uselessness impossibility unworkability inapplicability

ارجاع به لغت impracticality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impracticality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impracticality

لغات نزدیک impracticality

پیشنهاد بهبود معانی