فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rase

ˈreɪz reɪz

گذشته‌ی ساده:

rased

شکل سوم:

rased

سوم‌شخص مفرد:

rases

وجه وصفی حال:

rasing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

قدیمی پاک کردن

The teacher asked the students to rase their answers and try again.

معلم از دانش‌آموزان خواست که پاسخ‌های خود را پاک کرده و دوباره تلاش کنند.

She quickly rased the incorrect information from the board and replaced it with the correct data.

او به‌سرعت اطلاعات نادرست را از تخته پاک کرد و آن را با داده‌های صحیح جایگزین کرد.

verb - transitive

قدیمی با خاک یکسان کردن، ویران کردن، نابود کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The tornado completely rased the small town.

گردباد شهر کوچک را کاملاً با خاک یکسان کرد.

The army was ordered to rase the enemy's stronghold.

به ارتش دستور داده شد که سنگر دشمن را نابود کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rase

  1. verb tear down so as to make flat with the ground
    Synonyms:
    tear down pull down raze level dismantle take-down

ارجاع به لغت rase

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rase» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rase

لغات نزدیک rase

پیشنهاد بهبود معانی