گذشتهی ساده:
rasedشکل سوم:
rasedسومشخص مفرد:
rasesوجه وصفی حال:
rasingقدیمی پاک کردن
The teacher asked the students to rase their answers and try again.
معلم از دانشآموزان خواست که پاسخهای خود را پاک کرده و دوباره تلاش کنند.
She quickly rased the incorrect information from the board and replaced it with the correct data.
او بهسرعت اطلاعات نادرست را از تخته پاک کرد و آن را با دادههای صحیح جایگزین کرد.
قدیمی با خاک یکسان کردن، ویران کردن، نابود کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The tornado completely rased the small town.
گردباد شهر کوچک را کاملاً با خاک یکسان کرد.
The army was ordered to rase the enemy's stronghold.
به ارتش دستور داده شد که سنگر دشمن را نابود کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rase» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rase