Deviltry

    American: ˈdevəltriː British: ˈdevltrɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    عمل شیطانی، دو‌به‌هم‌زنی، فتنه، فتنه‌انگیزی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - These kids' deviltry is driving me crazy.
    - تخسی این بچه‌ها مرا دیوانه می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد deviltry

    1. noun annoying yet harmless, usually playful acts
      Synonyms:
      mischief rascality mischievousness roguery tomfoolery high jinks roguishness prankishness impishness devilry diablerie
    1. noun a wicked act or wicked behavior
      Synonyms:
      wrongdoing wrong evil crime sin offense iniquity wickedness immorality misdeed trouble mischief evildoing mischief-making mischievousness rascality roguery shenanigan devilry devilment roguishness peccancy diablerie

    ارجاع به لغت deviltry

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «deviltry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deviltry

    لغات نزدیک deviltry

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه