با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Culpability

ˌkəlpəˈbɪləti ˌkʌlpəˈbɪlɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
حقوق تقصیر، مقصر بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The jury deliberated for hours before finally reaching a verdict of culpability for the defendant.
- هیئت منصفه ساعت‌ها به بررسی این پرونده پرداخت تا در نهایت رأی به تقصیر متهم داد.
- The company's attempt to shift the blame onto its employees only served to further expose their own culpability.
- تلاش شرکت برای انداختن تقصیر به گردن کارکنانش تنها به افشای بیشتر مقصر بودن آن‌ها کمک کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد culpability

  1. noun Responsibility for an error or crime
    Synonyms: blame, guilt, fault, liability, blameworthiness, onus, culpableness

ارجاع به لغت culpability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «culpability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/culpability

لغات نزدیک culpability

پیشنهاد بهبود معانی